- کفش خواستن
- طلب کردن کفش، سفر کردن بمسافرت رفتن: مقابل کفش نهادن
معنی کفش خواستن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بحضور خواستن احضار نزد خود خواندن ز اندیشه شد شاه را پشت راست فرستاده و درج را پیش خواست. (شا. لغ)
مدد خواستن از کسی
انتقام کشیدن: شاها، ز سنان تو جهانی شد راست تیغ تو چهل سال زاعداکین خواست. (سلجوقنامه ظهیری)
باز خواستن باز خواست کردن